ایجاد توازن بین خدایان: در این قسمت لازم است نیروهایی را که در هر سازمان توازن بین فرهنگها را تحت تأثیر قرار میدهند با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم. در صورتی که ترکیب مزبور نادرست بوده با توازن به درستی ایجاد نشده باشد، پدیدهای موسوم به فقدان اثر بخشی در سازمان است که به سرطان خزنده در سازمان میماند. خود را چگونه توصیف میکنید؟
ایجاد توازن بین خدایان: در این قسمت لازم است نیروهایی را که در هر سازمان توازن بین فرهنگها را تحت تأثیر قرار میدهند با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم. در صورتی که ترکیب مزبور نادرست بوده با توازن به درستی ایجاد نشده باشد، پدیدهای موسوم به فقدان اثر بخشی در سازمان است که به سرطان خزنده در سازمان میماند. خود را چگونه توصیف میکنید؟
نیروهای اثر گذار بر کار سازمانها: سازمانها ناچارند با انواع نیروهای مخالف یا خنثی کننده فعالیتهای خود سرکنند. مدیریت یعنی آشتی دادن این نیروها در ترکیبی از مشاغل و فرهنگها. نیروهای عمده عبارتند از: اندازه (Size)، چرخههای زندگی (Life Cycle)، الگوهای کار (Work pattems) و افراد(Individvals) اندازه: زارعی که از کارگران روزمزد استفاده میکند نیازی به تدابیر ایفای نقش ندارد. همهی کارهای او میتواند شخصاً به صورت شهودی انجام شود. یک دبیر دبستان کوچک میتواند با حداقل میزان هماهنگی، سلسله مراتب و فرمهای رسمی اداره شود. لکن وضعیت یک دبیرستان بزرگ چنین نیست. کوچک بودن معادل غیرآپولویی (فرهنگ ایفای نقش) بودن است، ولی لزوماً به معنای خوب بودن نیست
q S78) به موازات افزایش اندازه سازمان، نیاز به هماهنگی و نظارت نیز بیشتر میشود.
q به موازات افزایش هماهنگی و نظارت، بوروکراسی نیز گسترش مییابد.
q با افزایش بوروکراسی، حجم کنترلهای غیر شخصی و رسمی نیز افزایش مییابد.
q کنترلهای غیر شخصی، افزایش غیبت و جابجایی کارکنان (Staff Turnover) را به همراه میآورد.
q هرچه سازمان بزرگترباشد، متوسط میزان ارتباطات میان اعضاء آن کمتر خواهد بود.
q با توسعهی سازمان تقسیم کار (Speealization) و تخصصی شدن نیز توسعه میابد.
q به موازات افزایش تقسیم کار، میزان پیچیدگی مشاغل کاهش میابد.
q علیرغم قانون پارکینسون، این نطریه که بخش اداری سریعتر از بخشهای دیگر گسترش میابد، همواره درست نیست.
q واحدهای آپولویی با توسعه اندازه به رشد و شکوفایی میرسند.
الگوهای کار: در هر سازمان سه الگوی متفاوت برای تنظیم کردن کاری که باید انجام شود وجود دارد:
1- به صورت جریان کار (Flow) که کار یک بخش، ورودی بخش دیگر است.
2- به صورت تکراری یا متشابه (Copies) که در آن کار بخشها با هم مشابه است.
3- به صورت سفارشی یا واحدهای مستقل (Units) که در آن کار هر بخش یا واحد مستقل از کار دیگر بخشهاست.
خط مونتاژ آشناترین مثال الگوی جریان کار است. شعبههای یک بانک اگلوی تکراری یا واحدهای متشابه کار هستند. الگوی کار مستقل در مواردی به کار میرود که استاندارد کردن کارها غیر ممکن یا غیر ضروری باشد، مثل سفالگری، نقاشی یا معماری و… گرایشهای موجود نشان داده است که الگوهای جریان کار تکراری یا متشابه به روشهای فرهنگ ایفای نقش نیاز دارد.
همه میتوانیم و باید از اشتباهات برای یادگیری استفاده کنیم: اما برخی از اشتباهات مهمتر از آن هستند که بعد از وقوع چنین مواردی کنترل قبلی، طبق قانون، الزامی است. واگذاری یک شرکت کوچک به یک شرکت بزرگتر و ادارهی آن توسط آن شرکت در بیشتر موارد موجب انطباق الگوی کار شرکت کوچکتر با الگوی تکراری سازمان بزرگتر میشود. این امر موجب یک تغییر فرهنگی، معمولاً از فرهنگ باشگاهی به فرهنگ ایفای نقش میشود.
افراد: اینکه ژاپنیها با ایتالیاییها تفاوت دارند، موضوعی بدیهی است، اما آیا میتوان گفت آنها از حیث مرجحات فرهنگی به صورت متفاوت متولد شدهاند؟ هنوز بهترین وسیلهی پیشبینی کننده انتخاب شغل و احتمالاً انتخاب فرهنگ توسط پسر، حرفه پدر است. انسان باید با اطلاعاتی که دربارهی طبیعت و شیوههای زندگی مردم بدست میآورد، کار کند. گرایشهای رایج بین مردم اغلب متنوعتر از آن است که بتوان آنها را جمعبندی و خلاصه کرد، ولی بعضی از آنها عبارتنداز:
1- برای جوانان، کارکردن با فرهنگ ایفای نقش خوشآیند نیست.
2- هر قدر میزان تحصیلات رسمی افراد بیشتر باشد، در جدول فرهنگها، احتمالاً در ردهی پایینتری قلار میگیرند.
3- آن نوع فلسفههای آموزشی و پرورشی که بر فرد و رشد و توسعهی او تأکید میکند. و …
انواع کار، انواع افراد: آیا الگوی کار شما به صورت تکراری است یا تکهتکه؟ ((Recurrent or Fragmented آیا از نوع مشکلیابی (Trouble Shooting) است یانیازمند زمان و توجه؟ آیا فعالیتی انفعالی (Responding) است یا ابتکاری (Self-generating)
q الگوی یک: نگهداری سیستمها که الگوی کار مدیران کارخانهها مدیران تولید و مدیران شعبهها است.
q الگوی دو: اداره سیستمهای اداره امور مالی و مدیریت ستاد.
q الگوی سه: تحقیق و توسعه، مدیران پژوهش، مدیران پروژه و مدیران فروش محصولات.
q الگوی چهار: مختلط، مدیر عامل، مهندسان تولید. تغییرات در توازن توالی تغییر
همنوایی فرهنگی (Cultural harmony) در یک بخش از سازمان معمولاً با متمایز ساختن تعمدی آن از دیگر بخشها صورت میپذیرد. اما این انزوای فرهنگی میتواند تمام سازمان را تخریب کند. ارتباط میان فرهنگها ضروری است، و ارتباط مؤثر دارای سه عنصر یا عامل است:
1- تسامح یا مدارای فرهنگی (Cultural tolerance)
2- پلها (Bridges)
3- زبان مشترک و در غیبت این سه عنصر زبان چهارمی به نام ” منابع هدر رفته” شکافها را پر میکند.
رابط: رابط، ضعیفترین نوع پل ارتباطی است. کار رابط انتقال به گفتهی یک فرد به فرد دیگر است. رابط میتواند از طریق کمیتهها، بخشنامههای رسمی، اطلاعات، یا یک مقام واسطه دایمی ارتباط برقرار کند. بر اساس یافتههای تحقیقی، رابط موفق، باید با هریک از مناطقی که باید آنها را باهم مرتبط کند آشنایی داشته و مورد احترام دو طرف بوده، و به منظور دارا بودن قدرت اجرایی، از موقعیت سازمانیِ بالایی برخوردار باشد. شخص مزبور باید در برقراری ارتباطات میان افراد مهارت داشته، و از توان قابل ملاحظهای برای مقاومت در برابر فشار روانی برخوردار باشد. این کاری در خور اشخاصی ضعیف، بسیار جوان یا ناموفق در فعالیتهای اصلی خود نیست!
زبان مشترک: سومین وسیله ارتباط، زبان مشترک است. میتوان گفت: ”سازمانی که افراد آن با هم گفتگو میکنند، باهم نیز حرکت و پیشرفت میکنند.” مجموعه کلمات یا واژگان مورد استفاده در سازمان با محاورات روزانه متفاوت است. سئال این است در دوسوی پلهای ارتباطی چه میگذرد؟ سازمان چه نوع مطالبی برای گفتگو انتخاب میکند؟ درباره فروش؟ یا هزینه؟ یا بهره وری؟ زبان حرفهای متداول در سازمان یا کدهای اختصاصی آن، چه ارزشهای ناپیدا اما حایز اهمیت را آشکار میکند؟
منابع هدر رفته، بهای عدم توازن: در صورتی که سازمان موفق به ایجاد ارتباط بین فرهنگها نشود، فاصلهها با منابع به هدر رفته پر خواهد شد و ضایعات سازمانی شبیه وجود چربی در نقطهای در سیستم است.
ضایعات در اشکال مختلفی بروز میکنند:
1- سرمایه گذاری: برای کنترل و اداره امور در نقاط اوج کسفیت و کمیت و پایین نگاه داشتن میزان ضایعات، تجهیزات و تسهیلات فراهم آورده میشوند.
2- نیروی انسانی: بسیاری از سازمانها برای روبرو شدن با همه نوع احتمالات از جمله بیماری کارکنان، تعطیلات و همچنین حجم زیاد کار در نقاط اوج کار، نیروی انسانی اضافی پیش بینی میکنند.
3- سیستمها: میتوانند برای اداره عملیات توسعه یافته طراحی شوند، اما نمیتوان آنها را متناسب با حجم یا اندازه عملیات تغییر داد. بنابراین یک کار کوچک، هماهنگی، سیستمها و کنترل تمام عیار را طلب میکنند یا آنکه هیئت مدیره ناچار است به طور کامل در اتخاذ تصمیمات کم اهمیت درگیر شود.
4- زمان: هرچه زمان بیشتری در اختیار داشته باشیم، به ضایعات کمتری نیاز خواهیم داشت. در ساختن مبلمان لوکس، تولید صرفاً براساس سفارش قطعی مشتری انجام میشود.
5- سود: سودهای زیاد موجب میشود که تولید کننده انواع دیگر ضایعات، از جمله اشتباه کاریها را متحمل شود. فنآوریهایی که سرعت برای آنها مهمتر از صحت و دقت است از جمله مبادلات تجاری، اغلب اوقات دارای سطح سود آوری بالایی هستند که زمینه مساعدی برای بروز ضایعات ناشی از اشتباه را فراهم میکنند.
6- اشتباهات: ضایعات ناشی از اشتباه، با فرض اصلاح اشتباهات، معمولاً با سود زیاد همراه است. مجاز بودن اشتباهات در سنت یک صنعت، به شخص اجازه میدهد کمتر از سیستمها استفاده کند. لکن در صورتی که اشتباهات به موقع اصلاح نشود منجربه کاهش کیفیت و کار ناقص خواهد شد.