وبلاگ گروهی مهارت های فروش دانشجویان انجمن مدیریت

فروش خرید فروش خرید فروش خرید فروش خرید بازرگانی بازرگانی دانشجویی

وبلاگ گروهی مهارت های فروش دانشجویان انجمن مدیریت

فروش خرید فروش خرید فروش خرید فروش خرید بازرگانی بازرگانی دانشجویی

یاداشتی بر جست و جوی فرصت ها در عصر تاریخ درگاه ها

توی وبلاگ گروه عطار مطلبی رو خوندم که خیلی ذهنم رو مشغول کرد اولا پیشنهاد می کنم روزانه یا هر وقت که وبلاگ خودمون سری زدید از لینکی که به وبلاگ گروه عطار داده شده استفاده کنید و یه سری به اونجا بزنید مطالب خوب و مفیدی توش هست و البته به نسبت ما کمتر کپی . پیست میشه و حداقل چند تا از نویسنده ها تحلیل و برداشت خودشون رو از مطالب می نویسند. هرچند من معتقدم اگر مطلب خوبی رو آدم جایی خوند همین طوری هم قرارش بده بهتر از هیچه!!! 

بگذریم .... 

استفاده از فرصتها و یا جست جوی فرصت ها مد نظر بود و اینکه یک فروشنده خوب کسی است که به دنبال مشتری باشه نه اینکه بشینه تا مشتری به سراغش بیاد البته من با این موضوع موافقم ولی به موازات اون هم نظر دیگری دارم . ما در عصری زندگی می کنیم که خانم صباغ از اون به عنوان عصر درگاه یاد کرده اند . این تعریف درستی است و امروزه کسی موفقه که تغییرات بوجود آمده را درک کنه و از اون ها بهترین نتیجه و بهره رو ببره . اما اساس فکری من کمی متفاوته . من شخصا دوست دارم به دنبال ایجاد محصولات جدید باشم . تا مشتری ... 

با شناخت کامل نیازهای مشتری اعم از نیازهای اشکار و نهان میشه محصولاتی را به دست آورد که دیگران هنوز به دست نیاورده اند. در اصل ما چیزی داریم که دیگران ندارند یا الاقل هنوز ندارند و این موضوع باعث می شه مشتری به شرکت ما مراجعه کنه و تو صف هم بایسته . یعنی همیشه باید یه سر و گردن از دیگر رقبا سرتر باشیم.  

در مورد ارائه محصول در محل فاکتوری های زیادی دخیلند 

اول فرهنگ و جامعه یعنی اینکه شما این نوع تجارت رو اگر تو همین مشهد در نظر بگیریم باید قبول کنیم که ممکن در بعضی مناطق و محله ها جواب بده اما در بسیاری از نقاط شهر طرد میشه و مشتری دوست داره به محل فروش کالا مراجعه و بعد از لمس اون رو بخره .  

من به دنبال این نیستم که مشتری را رو با فرهنگ خرید (خرید بهتر) آشنا کنم بلکه می خوام نیازهای اون رو بر طرف کنم.  

البته اگر شرکتی داشتم حتما توی اون یک قسمتی رو با این رویکرد راه می انداختم که کارهای فرهنگی و بنیادی بکنه و از طرق مختلف به مشتری یاد بده که از امکانات روز استفاده کنه.  

به نظر حقیر تجارت یک امر مطلق نیست که بشه راجع به اون نظریه محکم و مطلقی داد. با توجه به بیمار بودن اقتصاد در کشور ما و اوضاع معیشتی به نظر نمی رسه تمام اون چیزی که امروزه تو جوامع پیشرفته کاربرد داره اصلا به درد ما بخوره 

من خودم شخصا به فروشگاهی مراجعه کردم و یک کالای برقی خریدم با کلی به به و چه چه!! 

یک ساعت بعد از رسیدن به خونه سئوالی برام در مورد او کالا پیش اومد خیلی مودبانه زنگ زدم و پرسیدم . اما با کمال تعجب دیدم که فروشنده زورش میاد جواب بده و اون آدمی که تا دو ساعت قبل کلی در مورد کالا اطلاعات کارشناسی می داد!! عنوان می کنه که من نمی دانم و شما از نمایندگی کالا سئوال بکنید و بوق بوق بوق ... تلفن قطع شد.  

حالا من ایرانی چطور اعتماد کنم و تعویض روغن ماشینم رو بدم به یه فروشنده یا تعمیر کار دوره گرد!!   

البته قبول دارم که باید از یه جایی شروع کرد. همانطور در اول مطلب گفتم من تا حدودی با این تجارت موافقم فقط باید جزئیات کار کاملا معلوم باشه تا بشه به عنوان یک تجارت بادوام روش حساب کرد. 

با تشکر

نظرات 4 + ارسال نظر
ریحانه صباغ طبسی پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:59 ب.ظ

سلام
از زحمات و مشارکت شما خیلی متشکرم لطفا یادداشت من را که به واسطه نوشته خوب شما است بخوانید .
با تشکر فراوان

بهزادمنش پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ب.ظ

سلام بر شما
آقای علیرضا مطالبی که در موردش نوشتی من رو به این فکر انداخت که لااقل در مورد کار خودم نوآوری ایجاد کنم من در زمینه بیمه فعالیت میکنم در صنعت ما معرفی کردن یک محصول جدید خیلی سخت است و پروسه اضافه کردن یک محصول جدید بسیار طولانی و مشکل است
البته در حال حضر بنده شخصا به دنبال طریقه ارائه بیمه نامه ها به صورت متفاوت از همکاران هستم.شما چه توصیه به من میکنید
باتشکر موفق باشید

سلام جناب بهزاد منش .من خیلی از در مورد بیزینس شما اطلاعات ندارم . یکی از دوستانم که البته از بچه های دانشگاه است تو زمینه بیمه فعالیت داره اگه دوست دارید من شما رو به هم لینک می کنم . البته حتما اگر ایده ای به ذهنم رسید بهتون می گم و می رم که تو این زمینه کمی مطالعه به عمل بیارم.ارادتمندتان...

یک دونده پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ب.ظ

علیرضای عزیز
همین که مطالب عطار رو می خونی و روش فکر می کنی, خودش خیلی حرفه و نشون دهنده ی این هست که ما از دایره ی بسته ی خودنگری خارج شدیم و به دنیای بیرون هم لینک زدیم, اینکارو میشه در مقیاس دو تا دانشگاه انجام داد یا دو تا شهر یا دو تا کشور. که فعلن ما در حد خودمون وبلاگ های همسایه مون رو هم نگاهی می اندازیم.
در مورد اینکه چگونه میشه اعتماد کرد, این است که اعتماد ساختنی است یافتنی نیست. البته با توجه به سرمایه اجتماعی جوامع مختلف هزینه ای که هر فرد تو هر جامعه ای می ده متفاوت با جامعه ی دیگه است.
اما اتفاقا همینجا اگه شما در مسئله جلب اعتماد یک فروشنده مشکلی می بینی جایی هست برای خلق یک فرصت از این فروشنده هایی که فقط به یکبار فروش توجه می کنند. اونها مطمئنا از مفهوم ارزش طول عمر مشتری ناآگاهند و شما از این شکاف ناآگاهی میتونی برای خلق یک فرصت استفاده کنی.

سامان جمعه 24 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ق.ظ

علی جان بابت دقت و نکته سنجیت ممنون خوشحالم که این ارتباط داره گسترده تر میشه...
اینشا... درآینده مطالبی در رابطه با فروش بیمه حتما تو وبلاگ میزارم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد