وبلاگ گروهی مهارت های فروش دانشجویان انجمن مدیریت

فروش خرید فروش خرید فروش خرید فروش خرید بازرگانی بازرگانی دانشجویی

وبلاگ گروهی مهارت های فروش دانشجویان انجمن مدیریت

فروش خرید فروش خرید فروش خرید فروش خرید بازرگانی بازرگانی دانشجویی

بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب

امروز صبح وقتی داشتم میرفتم اداره ُ خبری رو از رادیوی ماشین شیندم که واسم جالب بود . هر چند شنیدن این قبیل اخبار از شرکت ها و کمپانی های طراز اول علی رغم بکر بودنشان ُ خیلی دور از ذهن نیست ولی فکرم رو مشغول کرد و از اختلافاتی که در بازار کشور ما با کشورهای صنعتی و پیشرفته وجود داره ُ افسوس خوردم . هر همه قبول داریم که ما باید این کاستی ها رو بسازیم حالا خبر چی بود که این همه پر حرفی کردم .  

اخیرا مدیر شرکت مایکروسافت طرح ساخت عطری رو داده که بوی اسکناس نو می ده . میگن اون با پخش رایحه این عطر می خواد حس مثبتی رو در کارمندهاش بوجود بیاره که ماحصل اون بازدهی بیشتر ُ و در نهایت رسیدن به محصولات و خدمات بهینه و به قولی همون سود بیشتره . اما اون چه که این خبر رو واسه من جالب کرد اقدام بیل گیتس نیست چون اون اگه از این کارها نمی کرد باید تعجب می کردیم.  

به تازگی شاهد یک نوع مهارت مدیریتی از سوی مدیران جدید شرکت ها و کارخانجات در کشورمان هستیم که بیل باید بیاد و یاد بگیره چطور مدیریت منابع کنه !!! 

مدیران مالی و روسای شرکت ها با تهدید پرسنل به اینکه با شما تمدید قرارداد نمیشه . حقوق و دستمزدتون پایین میاد و از این قبیل مهارتهای قهری خاص ص ص ص نیروهای انسانی رو وادار می کنن که کیفیت کارشون را بالا ببرن و در نهایت خدمات بهینه و به قولی همون سود بیشتر.(البته مطمئن باشید که استرس و نمی دونم از با کلاس بازی هایی مثل عدم امنیت شغلی و و غیره هم هیچ اثری دیده نشده چون اگه کسی بخواد به این حواشی بره نیروی کار جایگزین عندالمطالبه موجود است) به هر حال ..... 

راستی یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق زهر بی سر و پایی نکنیم...

ایجاد برگه(صفحه) دانلود

سلام به همه دوستان توی وبلاگ از امروز صفحه ای ایجاد شده با عنوان ((دانلود)) سعی می کنم لینک های جالبی که به پستم می خوره رو توش بذارم که همه بتونن دانلود کنن . بی زحمت اگه دوستان به مطلب. کتاب . عکس و هر منبع به درد به خوری توی وب برخورد کردن لینکش رو به من ارسال کنن تا توی این صفحه قرارش بدیم و همه ازش استفاده کنن. به این صورت می شه زحمت وب گردی رو خیلی کم کرد و خودمون همه از دسترنج دیگران استفاده کنیم. یادمون باشه این وبلاگ/ یه وبلاگ گروهیه و باید واسه ادامه دادنش به صورت گروهی دلیل قابل توجهی داشت. این که هر کی تو گوشه ای واسه خودش سازی بزنه نه تنها شکلی از موسیقی ایجاد نمی شه بلکه باعث انزجار از هنر هم خواهد شد. 

راستی یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد..... طلب عشق زهر بی سرو پایی نکنیم... 

 راستی صفحه سرگرمی هم به روز شد. یه سر بزنید جان ما 

 

حق نگهدارتان 

وبلاگ یا بلاگ چیست!!

وبلاگ یا بلاگ چیست؟
 وبلاگ یک صفحه وب می باشد که معمولا به صورت کوتاه و خلاصه تهیه می شود و مطالب اغلب به ترتیب زمانی که منتشر شده اند، مرتب می شوند. همانند صفحات مجلات و یا روزنامه ها. محتوا و اهداف هر یک از وبلاگها به طور گسترده ای متفاوت است. از لینک ها و نظرات درباره سایر وب سایت ها گرفته، تا اخبار درباره شرکت ها و اشخاص، ایده های مختلف درباره مسائل روز، خاطرات روزانه، شعر و ادبیات، عکس و موزیک، نرم افزارها و برنامه های کامپیوتری، خبرهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و ورزشی و حتی مسائل تخیلی.
 بسیاری از وبلاگ ها شخصی هستند و افراد آنچه که در ذهنشان است را بیان می کنند. بعضی دیگر گروهی است و اهداف جمعی و علایق مشترک آنها را در بر می گیرد

 برخی از وبلاگها برای بازی و تفریح و سرگرمی هستند و برخی دیگر در برگیرنده مقالات علمی و پژوهشی می باشند. وبلاگ ها تسهیل کننده ارتباطات تیمی، سازمانی و خانوادگی می باشند. آنها با شیوه ای بسیار آسانتر از ایمیل و فوروم ها، به ارتباطات گروههای کوچک کمک می کنند. استفاده از وبلاگهای خصوصی در شبکه های اینترانت، این امکان را به اعضای تیم می دهد که لینکها و فایلها و نظرات و پیشنهادات خود را به یکدیگر برسانند. ایجاد یک وبلاگ خانوادگی به اعضای خانواده کمک می کند که اخبارهای خانوادگی شان را به اطلاع همدیگر برسانند. یک وبلاگ به افراد کمک می کند که در حلقه گروه باقی بمانند و پیوند و فرهنگ گروهی را ارتقا دهند.

ادامه مطلب ...

توجه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توجه

دوستان بزرگوارم لطفا جواب هر سئوال رو با ذکر نامتون توی قسمت نظرات همون پست قرار بدید و از ایجاد پست جدید خودداری فرمایید. با تشکر  

طرح یک سئوال

سلام اگه کسی هست که مسائل مصر  رو دنبال میکنه دوست دارم تحلیلش رو (ترجیحا اقتصادی) از مسائل بنویسه ... اگه از نقطه نظر خودتون باشه بهتره.. 

"راستی یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق زهر بی سروپایی نکنیم"..!!

اندر وصف امتحان

بالاخره ما هم حذف شدیم . اما چرا؟ 

همش به خاطر چند جلسه غیبت آن هم از نوع غیر مجاز 

آخه این روزها چی مجازه که غیبت مجاز باشه به هر حال نمی تونم کسی رو نفرین کنم چون خودم کردم که .... بر خودم باد. اما واقعا استاد هم استادی نکرده که توقع شاگرد بودن داشته باشد. به هر صورت درست چند دقیقه قبلا از امتحان به آدم خبر می دن که توی دوتا درس حذف شدم و علی رغم اینکه برام شماره صندلی صادر شده و من با یکی دو شب بی خوابی سر جلسه حاضر شده و مطمئنم نمرم بالای ۱۶ است ُ‌رفتم به جنگ با امتحان فنون فروش حالا خدا پدر مادر استاد قربانزاده رو بیامرزه که ما رو نمی ندازه والا راه دیگر جز مردن واسم نمی موند . این شب عزیز برای استاد فرید و دیگر اساتیدی که رسم استادی به جا می آورن دعا می کنم و از خدا می خوام یه کم همت هم به من بده تا مجبور نشم واسه گرفتن شماره یه نفر به ده تا آدم رو بزنم . .. حق نگهدار همه شما  

اخیش تخلیه شدم....

یاداشتی بر جست و جوی فرصت ها در عصر تاریخ درگاه ها

توی وبلاگ گروه عطار مطلبی رو خوندم که خیلی ذهنم رو مشغول کرد اولا پیشنهاد می کنم روزانه یا هر وقت که وبلاگ خودمون سری زدید از لینکی که به وبلاگ گروه عطار داده شده استفاده کنید و یه سری به اونجا بزنید مطالب خوب و مفیدی توش هست و البته به نسبت ما کمتر کپی . پیست میشه و حداقل چند تا از نویسنده ها تحلیل و برداشت خودشون رو از مطالب می نویسند. هرچند من معتقدم اگر مطلب خوبی رو آدم جایی خوند همین طوری هم قرارش بده بهتر از هیچه!!! 

بگذریم .... 

استفاده از فرصتها و یا جست جوی فرصت ها مد نظر بود و اینکه یک فروشنده خوب کسی است که به دنبال مشتری باشه نه اینکه بشینه تا مشتری به سراغش بیاد البته من با این موضوع موافقم ولی به موازات اون هم نظر دیگری دارم . ما در عصری زندگی می کنیم که خانم صباغ از اون به عنوان عصر درگاه یاد کرده اند . این تعریف درستی است و امروزه کسی موفقه که تغییرات بوجود آمده را درک کنه و از اون ها بهترین نتیجه و بهره رو ببره . اما اساس فکری من کمی متفاوته . من شخصا دوست دارم به دنبال ایجاد محصولات جدید باشم . تا مشتری ... 

با شناخت کامل نیازهای مشتری اعم از نیازهای اشکار و نهان میشه محصولاتی را به دست آورد که دیگران هنوز به دست نیاورده اند. در اصل ما چیزی داریم که دیگران ندارند یا الاقل هنوز ندارند و این موضوع باعث می شه مشتری به شرکت ما مراجعه کنه و تو صف هم بایسته . یعنی همیشه باید یه سر و گردن از دیگر رقبا سرتر باشیم.  

در مورد ارائه محصول در محل فاکتوری های زیادی دخیلند 

اول فرهنگ و جامعه یعنی اینکه شما این نوع تجارت رو اگر تو همین مشهد در نظر بگیریم باید قبول کنیم که ممکن در بعضی مناطق و محله ها جواب بده اما در بسیاری از نقاط شهر طرد میشه و مشتری دوست داره به محل فروش کالا مراجعه و بعد از لمس اون رو بخره .  

من به دنبال این نیستم که مشتری را رو با فرهنگ خرید (خرید بهتر) آشنا کنم بلکه می خوام نیازهای اون رو بر طرف کنم.  

البته اگر شرکتی داشتم حتما توی اون یک قسمتی رو با این رویکرد راه می انداختم که کارهای فرهنگی و بنیادی بکنه و از طرق مختلف به مشتری یاد بده که از امکانات روز استفاده کنه.  

به نظر حقیر تجارت یک امر مطلق نیست که بشه راجع به اون نظریه محکم و مطلقی داد. با توجه به بیمار بودن اقتصاد در کشور ما و اوضاع معیشتی به نظر نمی رسه تمام اون چیزی که امروزه تو جوامع پیشرفته کاربرد داره اصلا به درد ما بخوره 

من خودم شخصا به فروشگاهی مراجعه کردم و یک کالای برقی خریدم با کلی به به و چه چه!! 

یک ساعت بعد از رسیدن به خونه سئوالی برام در مورد او کالا پیش اومد خیلی مودبانه زنگ زدم و پرسیدم . اما با کمال تعجب دیدم که فروشنده زورش میاد جواب بده و اون آدمی که تا دو ساعت قبل کلی در مورد کالا اطلاعات کارشناسی می داد!! عنوان می کنه که من نمی دانم و شما از نمایندگی کالا سئوال بکنید و بوق بوق بوق ... تلفن قطع شد.  

حالا من ایرانی چطور اعتماد کنم و تعویض روغن ماشینم رو بدم به یه فروشنده یا تعمیر کار دوره گرد!!   

البته قبول دارم که باید از یه جایی شروع کرد. همانطور در اول مطلب گفتم من تا حدودی با این تجارت موافقم فقط باید جزئیات کار کاملا معلوم باشه تا بشه به عنوان یک تجارت بادوام روش حساب کرد. 

با تشکر

دیوار شیشه ای ذهن

روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد .او یک اکواریوم ساخت و با قرار دادان یک دیوار شیشه ای در وسط اکواریوم آن را به دو بخش تقسیم کرد .

در یک بخش ,ماهی بزرگی قرار داد ودر بخش دیگر ماهی کوچکی که غذای  مورد علاقه ماهی بزرگتر بود .

ماهی کوچک تنها غذای ماهی بزرگ بود و دانشمند به او غذای دیگری نمی داد.

او برای شکار ماهی کوچک ؛بارها و بارها به سویش حمله برد ولی هر بار با دیوار نامرئی که وجود داشت برخورد می کرد همان دیوار شیشه ای که او را از غذای مورد علاقه اش جدا می کرد....

پس از مدتی , ماهی بزرگ از حمله و یورش به ماهی کوچک دست بر داشت .او باور کرده بود که رفتن به آن سوی آکواریم و شکار ماهی کوچک ,امری محال و غیر ممکن است !

در پایان دانشمند  شیشه ی وسط آکواریوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت . ولی دیگر هیچگاه ماهی بزرگ به ماهی کوچک حمله نکرد و به آن سوی آکواریم نیز نرفت

 میدانید چرا ؟ !!

ادامه مطلب ...

نمونه سئوالات درس بازاریابی الکترونیکی(رشته بازارابی)

سلام نمونه سئوالاتی که آقای شهریار خوشابی طرح و تقدیم استاد نموده اند.  

به امید موفقیت همگی تان . 

جهت خواندن سئوالات به ادامه مطلب مراجعه و به منظور دانلود اینجا را کلیک نمایید

ادامه مطلب ...